خواهر دوس مرحومم امسال میره مدرسه... دوستم ( عباس ) وصیت کرده بودم در نبود من تو میشی داداش خواهرامو و پسر مامانم ...
یادم بود امسال مینا امسال کلاس اوله امروز کلاس اولیا میرن مدرسه می خواستم من باشم که با ماشین می رسونمش مدرسه ولی ازشون خیلی دور بودم به خاطر درمانم مجبور بودم برم یه شهر دیگه و یه جای دیگه.
خلاصه این که بلیط گرفتم تا هم به وصیتش عمل کنم هم یه سری بزنم به مادرم دیروز رسیدم اهواز براش وسایلاشو خریدم و امروز بردمش مدرسه
چقدر خوش حال بود یاد عباس افتادم خیلی ناراحت شدم کلا امروز دپرس شدم کاش بود تا خودش خواهرشو می رسوند
بچه ها براش یه فاتحه بخونید روحش شاد
نظرات شما عزیزان:
رضا 
ساعت15:32---4 مهر 1392
خاطرت رو می خوام داش
پاسخ: ما بیشتر
ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ 
ساعت12:51---4 مهر 1392
ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ 
ساعت12:51---4 مهر 1392
روحش شاد
دلارام 
ساعت4:04---1 مهر 1392
گیجم.......
نه دادا... من بودم و هستم. وبتون رو هم میخونم... وب تو و کیمیا و رضا یاغی...
ولی بدجور داغونم... ساکت بودم و فک کنم بمونم
پاسخ: چرا ربطی به نینا داره؟ واسه اون هرزه ناراحتی؟ نباید پشیزی واست ارزش داشته باشه
دلارام 
ساعت3:58---1 مهر 1392
هعیییی
زندگی ها خیلی بی سر و ته شدن
یهو میبینی یکی رفته
پسر همسایمون تا چند شب پیش صدای خنده های مردونه اش میومد که با دختر کوچولوش بازی میکرد.... صبح امبولانس جسدش رو از خونه برد.....
به خودت میای میبینی اونی که تا دیروز بوده یهو واسه همیشه رفته
روحشون شاد
پاسخ: بله خب بالاخره که همه رفتنی ایم. روحش شاد